مادربزرگ ها
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
مادر بزرگ ها همان زنان سالمند جامعه هستند 


كه نقش خود را خوب بازي مي كنند، 


مهربان، دلسوز و خنده رو هستند. 


آنها بدون شك مورد احترام هستند، 


بايد در مقابل آنها وظيفه شناس باشيم. 


بايد تلاش گردد مادربزرگ ها را از هر گونه بيماري برهانيم 


چرا كه آنها فشارهاي رواني، زيستي و اجتماعي را 


به شكل بيماري اشكار مي سازند.


سعي كنيم محيط زندگي آنها 


آرام، شاد و پر جنب و جوش باشد و از خانواده دور نشوند.


همانگونه كه خانواده در تربيت فرزندان نقش دارند 


در زندگي و سلامتي مادربزرگ ها هم نقش مهمي دارند.


يادتان هست؟ 


همين كه خورشيد تمام زورش را مي زد 


تا در پشت كوه ها پنهان شود، 


خانم جان مي رفت قاليچه را پهن مي كرد توي ايوان، 


حالا بوي خاك نم خورده باغچه هم بلند مي شد. 


روي برگ هاي شاه پسند پر از قطره هاي آب شده بود. 


مادربزرگ سماور را جوش مي كرد. 


توي چند تا استكان كمر باريك چاي مي ريخت. 


بلند نفس مي كشيد و مي گفت: 


چایي كنار باغچه، توي ايوان با سماور خيلي مي چسبد. 


لبخند هم داشت. 


بعضي وقت ها دارچين و هل نيز به چايي مي زد 


و ميگفت: ننه! خيلي خوبه بخور، درد و بلات دور ميشه.


حالا شايد اين تصوير و روايت براي خيلي از ماها 


تنها يك خاطره دور باشد كه بوي كودكي و جواني مي دهد.


راستي چه شد كه يك روز صبح 


حياط خانه پدر خالي شد، 


خانه هاي پنج دري تبديل به اپارتمان شد،


ايوان ها ديگر فراموش شدند، 


باغچه ها نابود شدند، 


چايی با سماور فراموش شدند، 


دور هم نشستن ها رنگ باخت، 


عروس و دامادها از مادربزرگ ها فراری شدند. 


صورت مادربزرگ ها چين و چروك شد،


 پوكي استخوان گرفتند. 


با اينكه ما بچه ها حالا بزرگ شده ايم


با آنها چطور رفتار مي كنيم 


و انتظار داريم بعدا با ما چگونه رفتار شود؟






:: بازدید از این مطلب : 330
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 19 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست